ادبیات فارسی

ادبیات فارسی
نويسندگان
لینک دوستان

تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان ادبیات فارسی و آدرس adabiyat3.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.





پیوندهای مفید

«ما چقدر فقیر هستیم!...»

روزی یک مرد ثروتمند،پسر بچه ی کوچکش را به یک ده برد تا به او نشان دهد مردمی که آن جا زندگی می کنند، چه قدر فقیر هستند. آن دو یک شبانه روز در خانه ی محقر یک روستایی مهمان بودند.

در راه بازگشت و در پایان سفر، مرد از پسرش پرسید : « نظرت در مورد مسافرتمان چه بود؟»

پسر پاسخ داد:«عالی بود پدر!»

پدر پرسید:« آیا به زندگی آن ها توجه کردی؟»

پسر پاسخ داد:«بله پدر!»

و پدر پرسید:« چه چیزی از این سفر یاد گرفتی؟»

پسر کمی اندیشید و به آرامی گفت:« فهمیدم که ما در خانه یک سگ داریم و آن ها چهار تا. ما در حیاطمان یک فواره داریم و آن ها رودخانه ای دارند که نهایت ندارد. ما در حیاطمان فانوس های تزیینی داریم و آن ها ستارگان را دارند. حیاط ما به دیوار هایش محدود می شود ، اما باغ آن ها بی انتهاست!»

با شنیدن حرف های پسر ، زبان مرد بند آمده بود. پسر بچه اضافه کرد : « متشکرم پدر ، تو به من نشان دادی که ما چقدر فقیر هستیم!»



نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:






موضوعات مرتبط: طنز
[ چهار شنبه 2 اسفند 1391 ] [ 17:12 ] [ فائزه قادری ]
درباره وبلاگ

به وبلاگ من خوش آمدید
لینک های ویژه
امکانات وب